
مفضّل از حضرت صادق (ع) پرسید: اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از کجا و چگونه ظهور مىکند؟ حضرت فرمودند: اى مفضل! او به تنهایى ظهور مىکند و به تنهایى کنار کعبه مىآید و به تنهایى شب را در آنجا مىگذراند.
مفضّل از حضرت صادق (ع) پرسید: اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از کجا و چگونه ظهور مىکند؟ حضرت فرمودند: اى مفضل! او به تنهایى ظهور مىکند و به تنهایى کنار کعبه مىآید و به تنهایى شب را در آنجا مىگذراند. 
به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این روزها حجاج بیتالله الحرام در سرزمین عرفات و منا و مکه معظمه مشغول انجام مناسک الهی حج هستند، سرزمینی که یادآور رخدادهای مهم در تاریخ بشریت است که در آینده هم نقش مهمی در رویدادهای جهانی دارد، خانه کعبهای که حضرت ابراهیم (ع) آن را تجدید بنا کرد و روزگاری که یکی از فرزندانش در کنار مقام فریاد بر میآورد: « أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ» و سرانجام صالحان نوای توحید را در سراسر جهان میگسترانند.
شباهت حضرت مهدی (عج) با حضرت ابراهیم (ع)امام زینالعابدین (ع) در روایتی میفرمایند: «اما من ابراهیم فخفاء الولادة و اعتزال الناس»؛ اما سنت ابراهیم(ع) در آن حضرت مخفی بودن ولادت و عزلت او از مردم است و از امام صادق (ع) روایت شده است: ابراهیم (ع) در یک روز به قدری رشد میکرد که دیگران در یک هفته رشد میکنند و در یک هفته به قدری رشد داشت که دیگران در یک ماه رشد میکنند و در یک ماه به قدری که دیگران در یک سال؛ قائم (عج) نیز چنین بود، چنان که در خبر حکیمه رضی الله عنها آمده است.
مکان ظهورطبق روایات متواتر از طریق شیعه و سنى، که قیام شکوهمند آن مصلح جهانى از سرزمین و از مسجدالحرام، کنار کعبه معظمه آغاز خواهد شد و تعداد 313 نفر از اصحاب او که فرماندهان لشکرى و کشورى آن حضرت هستند، در میان رکن و مقام با آن حضرت بیعت مىکنند، آن گاه تعداد 10 هزار نفر تکمیل مىشود و وجود مقدس حضرت بقیة الله (عج) با سپاه 10 هزار نفرى از مکه حرکت مىکنند و به اصلاح جهان مىپردازند.
مفضّل از حضرت صادق (ع) مىپرسد: اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از کجا و چگونه ظهور مىکند؟، حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهایى ظهور مىکند و به تنهایى کنار کعبه مىآید و به تنهایى شب را در آنجا مىگذراند».
در روایت دیگرى مىفرماید: «چون مهدى به درآید، به مسجدالحرام رود، رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو رکعت نماز گزارد، آنگاه فریاد برآورد: «اى مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسى و عیسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده کننده سنت... .
بدینوسیله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم
و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم.
می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم
و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است.
...
می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است،
چون می توانم آن را بخورم!
می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم
و با دوستانم بستنی بخورم .
می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم
و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
می خواهم به گذشته برگردم،
وقتی همه چیز ساده بود،
وقتی داشتم رنگها را،
جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را
یاد می گرفتم،
وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم
و هیچ اهمیتی هم نمی دادم .
می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست
و همه راستگو و خوب هستند.
می خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است
و می خواهم که از پیچیدگیهای دنیا بی خبر باشم .
می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،
نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،
خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جریمه و ...
می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،
به یک کلمه محبت آمیز،
به عدالت،
به صلح،
به فرشتگان،
به باران،
و به . . .
این دسته چک من، کلید ماشین،
کارت اعتباری و بقیه مدارک،
...مال شما...
من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم .