شمیم دل

مطالب اجتماعی ، سیاسی ، نظامی

شمیم دل

مطالب اجتماعی ، سیاسی ، نظامی

شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت

محمد رضا شفیعی در شب عملیات کربلای 4 با اصابت تیر به ناحیه شکم مجروح می‌شود و چون هم رزمش نتوانسته بود او را به عقب برگرداند، به دست عراقی ها اسیر می‌شود. یازده روز در اسارت بوده و در نهایت به دلیل جراحتش در زندان به شهادت رسیده و همانجا در کربلا دفنش می‌کنند.


 

محمد رضا شفیعی در شب عملیات کربلای 4 با اصابت تیر به ناحیه شکم مجروح می‌شود و چون هم رزمش نتوانسته بود او را به عقب برگرداند، به دست عراقی ها اسیر می‌شود. یازده روز در اسارت بوده و در نهایت به دلیل جراحتش در زندان به شهادت رسیده و همانجا در کربلا دفنش می‌کنند.

  

  محمد رضا شفیعی در 14 سالگی به جبهه‌های نبرد رفته و در عملیات‌های بسیاری شرکت می‌کند که چندین بار نیز مجروح می‌شود اما سرانجام در عملیات «کربلای 4» و پس از مجروح شدن ، اسیر می‌شود که 11 روز پس از اسارت به دلیل عفونت شدید در ناحیه شکم به درجه شهادت نائل می‌شود.

جسد شهید محمد رضا شفیعی پس از شهادت آنچنان تازه و معطر می‌ماند که صدام به سربازان خود دستور می‌دهد که جنازه این شهید را در برابر آفتاب قرار دهند تا بپوسد و وقتی این کار نیز به سرانجام نرسید. دستور می‌دهد که بر روی پیکر این شهید اسید بپاشند که با این کار نیز آسیبی به بدن شهید نمی‌رسد و جسد تازه و معطر این شهید بعد از گذشت 16 سال به وطن برمی گردد.

به روایت قافله:
مجروح که شد ، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد ، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی ، جنازه محمد رضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می‌آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده ، سالمِ سالم...

صدام گفته بود این جنازه اینطور نباید تحویل ایرانی‌ها داده بشه. اونو سه ‌ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند ، اما تفاوتی نکرد. ، رو پیکرش آهک ‌و اسید پاشیدند ولی باز هم بی‌تأثیر بود..

مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟

گفت راز سالم موندن جنازش چند چیزه:
ـ اهتمام جدی به نماز شب داشت
ـ دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت
ـ هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی‌شد
ـ هر وقت برای امام حسین(ع) گریه می‌کرد ، اشک‌هایش رو به بدنش می‌مالید
مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می‌اومد ، رفتن به جمکران را ترک نمی‌کرد.

نقل از کتاب قصه ستاره ها و ساکنان ملک اعظم/ ج2/ ص 76 

 

  

نظرات 5 + ارسال نظر
مهرانه جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 10:51 http://dosekemohabat.blogfa.com

قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ، وَ مَنْ دینُهُ جَناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ:

حضرت مهدى(علیه السلام) به محمّد بن على بن هلال کرخى فرموده‌اند :نادانان و کم‌خردان شیعه و کسانى که بال پشه از دیندارى آنان محکمتر است، ما را آزردند.


در انتظار صفحـه دوازدهـم .....

مـی رود قصـه ی ما سوی سرانـجام آرام

دفتـر قصـه ورق می خورد آرام آرام
اللهم عجل لولیک الفرج

تسبیح های گلی جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 00:11 http://khatm313.mihanblog.com

شروع ختم جدید:
همراه ختم 313 سلام
پنجاهمین هفته از ختم صلواتمان با همراهی شما دوست عزیز و سایر هم قدمان ختم به اتمام رسید
.مجموع صلوات های این هفته 63811(شصت و سه هزارو هشتصد و یازده) صلوات شد.
که سهم شما همراه گرامی( 2000 )صلوات بود.
سپاس از همراهی تان
در هفته ی جدید ختم متتظرتان هستیم..
یا حق

..... پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 13:49

خدارحمتشان کند

سلام متشکرم

حکیم سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 20:20 http://www.payame-hagh.ir/

کجائید ای شهیدانِ خدائی
بلاجویانِ دشتی کربلائی ...

هادی یی سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 12:15

پست خوبی بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.