آه خدایا … عجب دورانی بود کودکی … التیام زخمهایش بوسه های گرم و صادقانه بود و اکنون … گذشت زمان التیامی بر زخمها نیست یادمان می دهد چگونه با درد زندگی کنیم
کاش میشد بچـگی را زنده کرد / کودکی شد کودکانه گـریه کرد . . .
شعر قهر قهر تا قیامت را سرود ! / آن قیامت که دمــــی بیشتر نبود . . .
فاصله با کودکی هایمان چه کرد ؟ / کاش میشد بچگانه خـــــــــنده کرد !
دیروز، سبز
امروز، قهوه ای
فردا به رنگِ زرد
روزی دگر به رنگِ فراموشی، نیـــستی
اینست سرگذشتِ پُر از رنگ و نقشِ برگ
در روزهایِ مرگ
کس نمی داند در این بحرعمیق/سنگ ریزه قرب دارد یاعقیق/من همین دانم که در این کوی وبر/هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق
سلام ممنون که به وبم سر زدید
وب زیبایی دارین و لینک شدید
درود
لینک شدید
کودکی ام را دوست داشتم .
روزهایی که به جای دلم ، سر زانوهایم زخمی بود . . .
کاش میشد بچـگی را زنده کرد / کودکی شد کودکانه گـریه کرد . . .
شعر قهر قهر تا قیامت را سرود ! / آن قیامت که دمــــی بیشتر نبود . . .
فاصله با کودکی هایمان چه کرد ؟ / کاش میشد بچگانه خـــــــــنده کرد !
چشمت بی بلا
ممنونم