ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نقش آفرینی کلیدی این تحلیلگر جوان در جریان مذاکرات، دسترسی او به تیمهای مذاکره کننده، ارتباط تنگاتنگ او با دولتهای غربی همه حیرتانگیز است و حکایت از آن دارد که واعظ یک مهره عادی نبود.
گفت: کم بستهی تو بودم و حالا کمتر
گفت دنیا به خودش میپیچد تا محشر
گفت: تا در نشکستهست، به جای نیزه
بر گلویت بنشین تا لب خشک مادر…
گفت: تا در نشکستهست بیا جای زهر…
خون دل خوردهی من! پارهی تن! پاره جگر!
گفت: ای غنچهی نشکفتهی من خوب بخواب
خواند: لالا لالا لا… پرپر پرپر پر…
گفت: ای کاش تو را باز ببیند زهرا
گفت: ای کاش مرا باز ببینی حیدر!
آن طرف همهمهی مبهم هیزمها بود
این طرف زمزمهی خواهش یک پیغمبر:
إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی*، دیوار!
إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی، ای در!
مژگان عباسلو